ای که سیاهه چشمات همرنگ روزگارم
از دست تو چه روز و چه روزگاری دارم
هزار تا وعده دادی نیومدی مارو کاشتی
این دل مهربونو چشمانتظار گذاشتی
برای بیوفایی هزار بهونه داری
هزار و یک شکایت از این زمونه داری
ای که سیاهه چشمات همرنگ روزگارم
از دست تو چه روز و چه روزگاری دارم
هزار تا وعده دادی نیومدی مارو کاشتی
این دل مهربونو چشمانتظار گذاشتی
برای بیوفایی هزار بهونه داری
هزار و یک شکایت از این زمونه داری
چشمانتظارم نذار تاریک و تارم نذار
بیشتر از این غصه رو رو کولهبارم نذار
چه روز و روزگاریه وای چه شبای تاریه
دل پی بیقراری و عاشق ما فراریه
اون روز و روزگاری بود زمستون و بهاری بود
تو شادی و تو غصهمون حال و هوای یاری بود
برای بیوفایی هزار بهونه داری
هزار و یک شکایت از این زمونه داری
چشمانتظارم نذار تاریک و تارم نذار
بیشتر از این غصه رو رو کولهبارم نذار
چشمانتظارم نذار تاریک و تارم نذار
بیشتر از این غصه رو رو کولهبارم نذار
برای بیوفایی هزار بهونه داری
هزار و یک شکایت از این زمونه داری
چشمانتظارم نذار تاریک و تارم نذار
بیشتر از این غصه رو رو کولهبارم نذار
منبع : دانلود اهنگ جدید | ترانه فا
منبع : دانلود اهنگ جدید | ترانه فا
تکست آهنگ آخرین نامه سیاوش قمیشی
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب گلای حسرت نمیچینی
دیگه خورشید چهرت نمیسوزونه
جای سیلی های باد روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمی تونستی بمونی
دلت بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی می گه
میدونم می بینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب گلای،حسرت نمیچینی
دیگه خورشید چهرت نمیسوزونه
جای سیلی های باد روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی آدمکا رو جا گذاشتی
قانون جنگل زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمی تونستی بمونی
دلت بردی با خود به جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی می گه
میدونم می بینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
منبع : دانلود اهنگ جدید | ترانه فا
میرم از شهر تو با یه کوله بار از خاطره
دل من مونده پیشت گرچه پاهام مسافره
میگذره همراه جاده یاد تو از تو خیالم
توی راه دریغ از ابری که بباره واسه حالم
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
راه میوفتم بی هدف مقصد راهو نمی دونم
کاش می شد آروم بگیرم ولی افسوس نمی تونم
کو یه قاصدک تو جاده که بشه همسفر من
من یه قصهم که جدایی شده فصل آخر من
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
میرمو گم میشم اخر تو غروب دشت غربت
نمی تونم که بمونم توی شهر بی محبت
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی